آرمان تبریز-احمدبایبوردی؛ حدود ۵۵/۵ درصد مساحت کشور معادل ۹۱ میلیون هکتار از عرصه حوزههای آبخیز کشور سیلخیز است همچنین این عرصهها در تولید هرز آبهای سطحی که به سرعت از دسترس خارج میشوند، نقش دارند و در تشدید فرسایش و ایجاد سیلابهای مخـرب موثر هستند.
به گزارش خبرنگار ما در تبریز، فشار انسان بر جنگل، مرتع، خاک و زمین، روند روزافزون شهرنشینی و توسعـه سطوح غیر قابـل نفوذ هر روز احتمال سیلخیزی در مناطق مسکونی را افزایش میدهد. از این روآبخیزداری ضرورتی اجتنابناپذیر است. بنابر پیشبینی سازمان ملل تا سال ۲۰۲۵ ایران در فهرست کشورهایی قرار میگیرد که با کمبود آب مواجه خواهد شد.
از اینرو اجرای پروژههای آبخیزداری از مهمترین اقداماتی است که میتواند با کاهش خسارات سیل و فرسایش خاک موجب تغذیه آبخوانها و تولید مواد غذایی شود و ما را از این نگرانی رهایی بخشد.حدود ۹۰ تا ۹۵ میلیون هکتار از مساحت کشور را مناطق کوهستانی و شیبدار و حدود ۶۹ تا ۷۴ میلیون هکتار را مناطق کم شیب و دشتها تشکیل میدهند
.بر اساس گزارش سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری میزان فرسایش خاک در ایران حدود ۲ میلیارد تن در سال برآورد شده است(حدود ۱۶/۷ تن در هکتار) که با شاخص جهانی ۵ تا ۶ تن در هکتار، فاصله بسیار زیادی دارد. اثرات این میزان فرسایش خاک بالغ بر ۲۳۶ میلیون متر مکعب رسوبگذاری در مخازن پشت سدها و به میزان حدود ۵۰۰ میلیون متر مکعب رسوبگذاری در شبکههای آبیاری و زهکشی مدرن و سنتی و از دسترس خارج شدن هزاران هکتار اراضی مزروعی است.
بحث کاهش نفوذ آب در خاک در درازمدت موجب کاهش میزان سفرههایزیرزمینی میشود. باتوجه به برداشتهایی بیرویه از سفرههای زیرزمینی در بیشتر مناطق کشور، شاهد پدیده بیابانزایی هستیم. بیابانزایی از اینجا شروع میشود که حتی اگر بارندگی نیز در کشور رخ بدهد، بهدلیل حرکت خاکدانهها، تمامی منافذ ورودی آب پر شده است و دیگر امکان نفوذ آب در خاک وجود ندارد. کاهش نرخ نفوذپذیری آب در خاک باعث میشود حجم زیادی از بارشها درحدود ۸۰درصد بهصورت « روان آب» حرکت کنند.
هنگامیکه روان آبها حرکت میکنند، بهدلیل نبود مانع، با سرعت بیشتری به نقطه تمرکز میرسند و در آنجا سیل ایجاد میشود. مهمترین دلیل کاهش پوشش گیاهی بهدلیل چرای بیش از اندازه دام است.
پنج برابر ظرفیت مراتع در کشور، دام وجود دارد. بیش از سه برابر زمان مجاز، چرای دام در داخل مراتع کشور انجام میشود. تمامی این عوامل موجب فقر پوشش گیاهی میشود.یکی دیگر از این عوامل، نابودی جنگلها است.
این اتفاق بهدلیل زغالگیری، بحث اراضی و پروژههای عمرانی صورت میگیرد. در جنگلهای زاگرسکه بهعنوان جنگلهای شارژ منابع آبی نیز بهشمار میروند با ضعف شدیدی مواجه هستیم. علاوهبر اینکه منابع آبی را از دست میدهیم، خاک را نیز از دست میدهیم. از دست رفتن منابع آب و خاک پیامدهایی همچون سیلابهای اخیر را درپی دارد. جابجایی خاک باعث از دست رفتن مواد آلی خاک، کاهش نفوذ، از بین رفتن پوشش گیاهی و کاهش تولید و خشک شدن زمین می شود و در پایین دست هم باعث سیل، آلودگی آب و در نهایت به هم خوردن تعادل هیدرولوژیکی رودخانه ها خواهدشد. همه این مسائل به عدم مدیریت و بی برنامگی برمی گردد.
زمان لازم برای تشکیل یک سانتی متر عمق خاک بسته به شرایط و اقلیم منطقه بین ۵۰ تا هزار سال اعلام شده اظهار داشت: تشکیل یک سانتی متر خاک در کشور ما بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال طول می کشد. در یک فرسایش خاک در اثر سیل ۲۰ سانتی متر خاک از بین می رود.
تحقیقات وزارت کشاورزی آمریکا در سال ۲۰۱۱ نشان داده که هر تن فرسایش خاک ۲۸ دلار به این کشور خسارت در زمینه آلودگی هوا، آب، تولید غذا و سلامت می زند. با این حساب، ۵۶ میلیارد دلار خسارت ناشی از موضوع فرسایش خاک به کشور ما وارد می شود. آمارها نشان می دهند طی چهل سال حدود یک میلیارد تن فرسایش خاک داریم و به گفته برخی منابع در حال حاضر فرسایش خاک از یک میلیارد تن هم گذر کرده است
. پوشش گیاهی حداقل و حداکثر به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار حجم رواناب (لیتر در متر مربع) را دارند. علت اینکه پوشش گیاهی حداکثر کمترین حجم رواناب را دارد این است که پوشش گیاهی به عنوان یک سپر حفاظتی از خاک عمل میکند، با جذب بارش باران، بخش قابل توجهی از انرژی قطرات باران را توسط برگ، ساقه و ریشه خود گرفته و انرژی قطرات باران را کاهش داده، باعث استحکام تراکم خاک شده و از اثر پاشمانی جلوگیری کرده، حجم رواناب را کاهش داده و از تخریب خاک تا حد زیادی میکاهد.ضریب رواناب در پوششگیاهی حداقل بیشترین و در پوشش حداکثر کمترین مقدار خود را دارد.
بین پوششهای مختلف گیاهی اختلاف معنیداری از نظر میزان ضریب رواناب در منطقه مورد مطالعه وجود داشت. نتایج نشان داد مقدار بار رسوب در پوششگیاهی حداقل، ۸/۶ برابر پوششگیاهی حداکثر و ۹۹/۱ برابر پوششگیاهی متوسط میباشد و مقدار فرسایش در پوششگیاهی حداکثر به طور معنیداری کمتر از دو مقدار دیگر پوششگیاهی میباشد و بین پوششهای مختلف گیاهی از نظر مقدار بار رسوب اختلاف معنیداری وجود داشت. پوشش گیاهی حداکثر با جذب بارش، کاهش جریان سطحی و رواناب از هدررفت خاک میکاهد. بین پوشش گیاهی حداقل و حداکثر اختلاف معنیدار آماری از نظر غلظت رسوب وجود داشت. بیشترین مقدار غلظت رسوب در پوشش گیاهی حداقل و کمترین مقدار آن در پوشش گیاهی حداکثر وجود داشت. رهبر معظم انقلاب پارسال فرمودند که خاک ارزشش از آب بیشتر است به خاطر اینکه آب را میشود وارد کرد اما خاک را نمیتوان. اگر دفتر ایشان پیگیری نمیکردند از صندوق توسعه ملی هم پولی به ما نمیدادند.
به دستور رهبر معظم انقلاب از صندوق توسعه ملی به ما ۲۰۰ میلیون دلار دادند(البته معادل ۷۰۰ میلیاردتومان است. با دلار۳۵۰۰ تومان با ما حساب شد). با این ۷۰۰ میلیارد تومان ما امسال توانستیم حدود ۸۰۰ هزار هکتار پوشش آبخیزداری داشته باشیم. در۶۴۹ حوضه آبخیز کشور این اعتبار را هزینه کردیم.
یعنی با اینکه عنایت ویژه شد و از صندوق توسعه ارزی بودجه دادند، تنها توانستیم یک سوم پول مورد نیاز را برای اینکه بتوانیم به تعهدات یک ساله برنامه ششم توسعه عمل کنیم، بگیریم. در حالی که قانون(افزایش بهرهوری) میگوید بخشی از جبران منابع آبی، به عهده آبخیزداری گذاشته شده ولی توجهی به این حوضه نمیشود. حدود ۴۲ میلیون هکتار حوضه سدهای کشور میشود. همچنین کلاً ۱۲۵ میلیون هکتار فرسایش آبی در کشور داریم که ۲۶ میلیون هکتارش را مطالعه کردیم و امکان اجرای آن وجود دارد. از این وسعت، ۱۱ میلیون آن را اجرایی کردیم، مابقی در دست اجرا یا آماده اجرا است اما امسال که این پول ویژه را دادند ما فقط ۸۰۰ هکتار کار شده است. اگر پولهای استانی هم تخصیص پیدا کند در نهایت یک میلیون هکتار میشود.
اختصاص بودجه متناسب با کنترل فرسایش، سیل و خشکسالی ما نیست. نکتهای را هم بگوییم، هزینه – فایده آبخیزداری(که توسط دانشگاهها و پژوهشگاهها محاسبه شده) به طور متوسط ۴٫۸ است. یعنی هر اندازه که برای آبخیزداری هزینه کنید ۴٫۸ برابر آن سود میبرید. تازه این فقط محاسبه قیمت خاک و آب است، یعنی ارزش بازاری آن است. اگر ارزش غیربازاری حساب کنید خیلی بیشتر از اینها میشود.یکی از معضلات فرسایش خاک در کشور ما بحث استفاده نادرست از اراضی شیب دار است.
یعنی در جایی که نباید، هرساله شخم داشته باشیم و فرسایش تشدید شود. اما اگر در این اراضی شیب دار یک سری نکات را رعایت کنیم مثلاً مصرف آب را با رعایت استحصال آب بالا نبریم، براساس توانمندی منطقه از گونههایی استفاده کنیم که آب کمتر میخواهد و سود بیشتری برای مردم دارند مثل گل محمدی. این روش میتواند به جلوگیری از فرسایش خاک در اراضی شیبدار کمک کنند.
اراضی هم هر ساله شخم زده نمیشوند، معیشت مردم را هم بهبود میدهند. اگر واگذاریها با این نگاه باشد، زراعت در اراضی شیب اشکالی ندارد. استفاده غیر مجاز از سفرههای آب زیرزمینی و چهار برابر استفاده بیش از حد مجاز از مراتع کشاوزی توسط چهارپایان، کشتهای نامناسب، جنگلزدایی و کشت به صورت مداوم سبب فرسایش خاک شده است. تنها راه کوتاهمدت برای کاهش فرسایش خاک قرار دادن خاک سالم رو به روی آینه است تا بتوان آن را دوبرابر کرد و در زمان کوتاه نمیتوان برای حل این مشکل کاری کرد. او میافزاید: باید به خاک زمان استراحت داد تا تقویت شود، ولی متاسفانه کشاورزی غیراصولی بلای جان خاک شده است. سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری مسئول حل این بحران است.
یکی از علتهای ایجاد این مشکل جنگلزدایی است. مسئولیت رسیدگی به جنگلزدایی نیز همین سازمان است. وزارت جهادکشاورزی باید برای اصلاح الگوهای کشاورزی دست به کار شود. سازمان حفاظت محیطزیست شاید بتواند در مناطق چهارگانه پارک ملی، پناهگاه حیاتوحش، مناطق حفاظت شده، آثار طبیعی و ملی که حدود ۱۱درصد از خاک ایران را تشکیل میدهند کاری کند و خاک این مناطق را از گزند و فرسایش دور نگه دارد.
برای دستیابی به این اهداف، خاک باید از سلامت برخوردار باشد. شاخص خوب در این زمینه تنوع زیستی است که خاک میزبان آن است. بنابراین محققان نمونه هایی از خاک جنگ ها را برای تجزیه و تحلیل بیولوژیکی مورد استفاده قرار می دهند.
آلبرتو اورگیازی، بیولوژیست خاک می گوید: «ما تخمین می زنیم که در یک هکتار خاک در حدود ۵ هزار کیلو موجود زنده زندگی می کند که کمابیش هم وزن ۱۰۰ گوسفند است.» فرسایش خاک در عرصههای کشاورزی و مرتعی، فرسایش خاک در پهنههای وسیع بیابانی و کویری، در دامنههای کوهستانی و جلگهیی، در سرتاسر سرزمینهای ایران هر سال چند میلیارد تن از خاکهای کشور را به آب و به باد میدهد و علاوه بر خسران غیرقابل جبران از دست رفتن این خاکها، دور تسلسل مخربی را مرتب تندتر میکند و صدمهها و لطمههای گوناگون را به ابعادی فاجعهبارتر میرساند:
۱ـ سیل و خرابی: علاوه بر بارانهای تند و ناگهانی، عمده دلایل سیلابهای شدید، به خصوص در استانهای شمالی کشور، بهعلت فرسایش خاک در دامنههای کوهستانی، پرشدن ظرفیتهای پر از لای و گل رودخانهها و غیره، خراب شدن بسیاری از سدها و کانالها و بالا آمدن کف دریاچهها و تالابها در اثر رسوبگذاری خاکهای فرسوده، میباشد. وقتی ظرفیت این آبگیرهای گوناگون مملکت، در اثر جمعشدن خاکها، کفاف پذیرش و انتقال جریانهای آب را از دست بدهد و در ضمن پروژههای آبخیزداری ـاز جمله لایگیری رودها و دیگر آبگیرهاـ معوق بماند، یا اصولاً در دستور قرار نگیرد (فقدان بودجه)، آنوقت طغیان آب، جاری شدن سیلاب و پیدا شدن مناطق وسیع غرقاب (خوزستان) به رویداد هر فصل تبدیل میشود.
میلیاردها تومان خسارت سالانهٌ مالی، نابودی مناطق شهری، خطوط ارتباطی، باغها و مزارع و خسارات جانی فزاینده، این زنجیره فجایع سیل و خرابی یکی از وجوه بارز فرسایش خاک در ایران میباشد. ما تنها به ذکر یک نمونه در این جا بسنده میکنیم:
«در پاییز امسال(۷۳)، خسارات ناشی از جاری شدن سیلاب فقط در یکی از شهرهای کوچک کشورمان، بیش از ۵میلیارد تومان برآورد شد. اما میزان خاک نابود شده درجریان این سیل مهیب و ارزش آن فراتر از اینهاست. با نابودی خاک در آینده رودخانههای کشور نیز یکی پس از دیگری خشک خواهد شد» (مجلهٌ برگ سبز، نوروز۷۴).
۲ـ نابودی عناصر با ارزش خاک: یک وجه دیگر از خسارتهای عظیم فرسایش خاک، عبارت است از افت دایمی غنا و درجهٌ حاصلخیزی عرصههای کشاورزی، باغها، مراتع و… و احتیاج فزایندهٌ این زمینها به حجم بیشتری کودشیمیایی. از بین رفتن لایهٌ نرم و مغزی خاکهای زراعی، یعنی از دست رفتن قشری که حاوی بخش عظیم عناصر شیمیایی و فیزیولوژیکی، از جمله فلوئور، سدیم، کبالت، مولیبدن، یُد، ازت، فسفر، پتاس و… میباشد:
«در هر هکتار مزرعه، از دست دادن یک لایهٌ یک میلیمتری خاک در اثر فرسایش، بهمعنای از دست رفتن ۷۵کیلوگرم ازت، ۲۴کیلوگرم فسفر و یک کیلوگرم پتاس است [یعنی عناصر اصلی کودهای شیمیایی مرغوب]» (اطلاعات، ۲خرداد۷۴)
علاوه بر خسرانهای مالی، یک قلم کمبود ید در خاک، و سپس در محصولات و آب محل، موجب ازدیاد بیماری گواتر در مصرفکنندگان آب و محصولات این مناطق میشود.
۳ـ نابودی میکروارگانیسمهای خاک: طبق برآوردهای موجود در اثر فرسایش هر گرم خاک زراعی، بسته به نوع خاک، از یک میلیون تا میلیاردها میکروارگانیسم (باکتریهای گوناگون، قارچها و…) از بین میرود. با این ضایعه، یکی از مهمترین عوامل حاصلخیزی خاک صدمهٌ شدیدی میبیند و علاوه بر این تأثیر مخربی بر چرخههای زیستی میان خاک و گیاه میگذارد. این میکروارگانیسمها معمولاً عملیات مهمی در بهداشت خاک و تصفیه مواد سمی از آن برعهده دارند. این ذرات فعال ازت آتمسفر را جذب کرده و به ازت بیولوژیکی تبدیل مینمایند و فعل و انفعالات هوموس خاک را پشتیبانی میکنند. نابودی آنها به روند فتوسنتز گیاهان هم صدمه میزند.
۴ـ تأثیر منفی در تعادل انرژی خاک: اجزای گیاهی نهفته در خاک و نیز میکروارگانیسمها، مقدار زیادی انرژی خورشیدی را جذب کرده و آنرا به انرژی بیولوژیک تبدیل میکنند. همین انرژی بیولوژیکی برای انجام فعل و انفعالات بیوشیمی خاک ضرورت حتمی دارد.طبق تحقیقات کارشناسان، با فرسایش خاک زراعی، بسته به نوع خاک، میان ۴۵ تا ۵۷۵میلیون کیلوکالری در هر هکتار، انرژی مذکور از بین میرود و به همین نسبت تعادلهای انرژی در باقیماندهٌ خاک بههم میخورد.
۵ـ گسترش بیابانها و کویر: یکی از وخیمترین عواقب فرسایش خاک، بهخصوص در پهنههای گستردهٌ حاشیهٌ کویر، توسعهٌ عرصههای لمیزرع، پیشروی کویر، هجوم شنهای روان و آسیبدیدن روستاها، مراکز اقتصادی، خطوط ارتباطی و غیره است.این ضایعه شدید در ایران بسیار گسترده است و طرح و توضیح جوانب گوناگون آن مجال دیگری لازم دارد.
«میزان خاک کشاورزی که در ایران از دست میرود و حاوی صدها هزار تُن کود و مواد غذایی است، اکنون سالانه به بیش از ۲میلیارد تُن در سطح کشور میرسد»
(کیهان سال جلد اول، سال۱۳۶۴، ص۶۷).
دو سال بعد، آن فرسایش خاک ابعاد بیشتری پیدا کرده و جالب است که «مسئول» مربوطه، بهجای نشان دادن راهچاره صرفاً خبر حذف میدهد:
«وزیر جهادسازندگی روند افزایش تخریب منابع طبیعی در کشور را خطرناک توصیف کرد و افزود میزان رسوبات در سال۶۶ بالغ بر ۵/۲میلیارد تُن برآورد شده است و میزان سطح فرسایش یافته در همین سال۶۰۰هزار هکتار بوده است» (روزنامهٌ جمهوری اسلامی، ۱۵اردیبهشت۷۰)
و سال به سال این خرابی و خسران خاکهای کشور، افزایش مییابد و دامنهٌ ضایعه و ضرر، چون دور باطلی از بلا و مصیبت، به استانهای شمالی کشور هم میکشد و آمار و ارقام فرسایش خاک در ایران حتی از آمار فرسایش در قارهٌ آفریقا هم فراتر میرود و به رقم ۴میلیارد تُن در سال ـ که در آغاز این نوشته ذکر کردیم ـ میرسد. ولی در این میانه هستند روزنامهها و «مسئولانی» که آشکارا ارقام و اعداد ۱۵سال پیش را رونویسی میکنند:
«میزان فرسایش خاک در ایران، ۵/۱میلیارد تُن در سال است» (همشهری، ۱۰اردیبهشت۷۴).
در حالی که دو سه ماه پیش از این، مشاور عالی سازمان حفاظت محیطزیست، اعتراف کرده بود که درسال۷۳، بهمناسبت فرسایش، «سالانه تا ۳میلیارد تُن خاک از دسترس خارج میگردد و طی ۲۰سال گذشته… هر ساله یک میلیون هکتار به عرصههای کویری موجود اضافه شده است» (مجله برگ سبز، نوروز۷۴).
روزنامه اطلاعات اول خرداد۷۴، وسعت عرصههای فرسایش یافته و بیابانی شده خاکهای زراعی را بسیار بیشتر از رقم فوق میآورد:
«حدود ۵/۱میلیون هکتار در سال». خاکی که بهقول خودشان، «از هیچ کشوری و با هیچ بهایی نمیتوان آن را تأمین کرد. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که در مناطق تحت اجرای پخش سیلاب میانگین درصد کربن آلی، ازت کل، میزان پتاسیم و فسفر، هدایت الکتریکی و نیز درصد رس نسبت به منطقه شاهد افزایش معنی دار و درصد ماسه، واکنش گل اشباع (pH) و درصد اشباع (SP) کاهش معنی داری یافت. از طرفی میزان سیلت در مناطق پخش سیلاب به طور غیرمعنی داری نسبت به مناطق شاهد کاهش یافت.
از این رو می توان بیان نمود که اجرای سیستم پخش سیلاب در منطقه تحت تاثیر، به مرور زمان سبب تغییر بافت خاک و اثرگذاری مثبت بر حاصلخیزی خاک شده است. افزایش میزان عناصر پرمصرف نظیر ازت، فسفر و پتاسیم و همچنین کاهش واکنش گل اشباع یک تغییر مثبت در جهت افزایش حاصلخیزی خاک محسوب می شود.
هرچند افزایش هدایت الکتریکی ممکن است کشت برخی محصولات حساس را محدود سازد. با هدف رفع مضلات و یا کنترل آنها در آبخیزداری روش های اجرایی شامل اقدامات بیولوژیکی مثل بذرکاری، بذرپاشی، کپه کاری، نهالکاری ( مثمر و غیر مثمر )، علوفه کاری، اقدامات مکانیکی ( مهندسی ) مثل ساخت بندهای گابیونی، بتنی، سنگی – ملاتی، خشکه چین و سبک و اقدامات بیومکانیکی مثل احداث بانکت، تراس بندی، کنتور، فارو و روش های مدیریتی شامل اصلاح شخم، حفاظت و قرق پیش بینی شده است.
شرایط جغرافیایی گیلان و وجود حوضه های آبریز با شیب زیاد و ریزش باران های سیل آسا و بروز سیلاب های سریع در کوتاه مدت، سرعت عمل در مواجهه و مقابله با اثرات تخریبی سیلاب ها را در این استان کاهش داده و موجب بروز خسارات مالی و جانی می شود.
۱ – تمام افراد اجتماع با توجه به رسالت آموزش همگانی باید آموزش های عمومی آمادگی در برابر سیل را فرا گیرند, لذا از طریق تعمیم آموزش به گروه های مختلف مذکور ، ستاد حوداث غیرمترقبه ی استانداری باید در جهت انجام این رسالت حرکت کند.
۲ – تعدادی از گروه های مخاطب علاوه بر آموزش های عمومی, در برخی موارد نیازمند آموزش های تخصصی هستند مثل شوراها ودهیاران روستایی , لذا ارگان های ذیربط موظف به برنامه ریزی این آموزش ها خواهند بود.
۳ـــ انجام کارهای آبخیزداری ، حفاظت خاک وپوشش گیاهی وازهمه مهمترساخت سد ، نقش برجسته ای درکنترل سیلاب دارند
۴ــ تهیه و تدوین نظامنامه ی مدیریت سیل به منظور ایجاد آمادگی و هماهنگی بین مسئولین دستگاه های ذیربط در سه مرحله زمانی قبل،حین و بعد از وقوع سیل .
۵ــ . تعیین بستر وحریم رودخانهها و مسیل ها و تهیه نقشههای پهنهبندی سیل یکی از ملزومات و پیشنیازهای کلیه طرح های پیشگیری و کنترل سیلاب از جمله سیستم های هشدار سیل ، بیمه سیل، نحوه تعیین کاربری اراضی حاشیه رودخانه و آزادسازی محل عبور ایمن جریان رودخانه میباشد. وجود این نقشهها در تعیین و ارزیابی خسارات وارده مورد نیاز بوده و ضرورتی انکارناپذیراست .
۶ــ ) ساماندهی و مهندسی رودخانه به منظور اصلاح و حفاظت مسیر رودخانه، تثبیت بستر و کنترل فرسایش و رسوب و طراحی سازه های کنترل سیل .
۷ــ ایجاد سیستمهای پیشبینی و هشدار سیل ، هواشناسی و هیدرولوژیکی .
احمد بایبوردی
منابع ومآخذ :
« آشنایی با بلاهای طبیعی وشرایط غیرمترقبه واقدامات امدادی ، عبدالرضا مسلمی ، انتشارات معاونت ترویج ومشارکت مردمی وزارت جهادسازندگی سابق .
« سیل ومناطق سیل خیز درایران ، دکتر حسن علی غیور ، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی شماره ۴۰ سال۱۳۷۵
« حفاظت خاک ، دکترکردوانی ، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۶۷٫
« منابع ومسائل آب درایران ، دکترکردوانی ، انشارات آگاه ۱۳۶۲٫
« مناطق خشک جلد اول ودوم ، دکترکردوانی ، انتشارات دانشگاه تهران۸ ۱۳۶٫