آرمان تبریز به قلم دکر”محمدعلی صادقیان”میخواهم با یک مثال وبدون هیچ مقدمهای وارد بحث بشوم. همیشه مدتی قبل از یک انتخابات و بدون آنکه کاندیداها اعلام آمادگی برای شرکت در انتخابات کنند، عقل وخرد جمعی درمحافل عمومی شروع به رایزنی برای فرد اصلح میکنند.
در مهمترین انتخابات یک کشور، یعنی انتخابات ریاستجمهوری، پیش از آنکه کسی اعلام کاندیداتوری کند، مردم درمییابند که در انتخابات پیشرو با تنوع شخصیت شایسته روبرو هستند! و یا به عبارتی «قحطالرجال» داریم. شایستهسالاری امری ذاتی و صلبی نیست که در یک جامعه باشد یا بنا به خوی و خصلت آن جامعه در آن نباشد.
رسیدن به تنوع افراد اصلح و دوری از قحط الرجالی پروژهای تاریخی و اجتماعی است. در این تردیدی نیست که در هر جامعهای افراد شایسته و کارآمد حضور دارند. این ساز و کار اجتماعی و سیاسی جامعه است که میزان مشارکت افراد لایق و شایسته را در امور جاری کشور تعیین میکند. هر مقدار ساز و کار سیاسی و اجتماعی فرصت حضور افراد نخبه را فراهم کند، میزان گمانهزنی مردم برای فرد اصلح بیشتر میشود.
به عنوان نمونه در صنعت خودرو کشورمان، نوابغ بسیار دانشگاهی و غیردانشگاهی حضور دارند که امکان و فرصت فعالیت در بزرگترین بنگاههای تولید خودرو را نمییابند. اما حالا بیایید فرض کنیم چنین فرصتی برای آنها فراهم باشد و جامعه آرمانی را در نظر بگیریم. در جامعه آرمانی مدنظر ما، رقابت بر مبنای دانش و ارائه تکنولوژی برتر تعریف میشود. در رقابت آرمانی بستگی فامیلی و وابستگی جناحی معنایی ندارد. هر کسی دانش بیشتر و عملکرد بهتری داشته باشد، امکان رسیدن به صدر برایش بیشتر فراهم است. در چنین جامعهای جدای از رقابت، هیچ چیز به اندازه علم پیشرفت نمیکند.
وقتی شایستگان به دور از هر چیز جناحی و فامیلی با هم رقابت کنند، ناخودآگاه سرعت تولید علم در آن بیشتر میشود. چنین رقابت شایستهای یقیناً سبب میشود تا نوای خوش امید در جامعه طنینافکن شود. مردم در چنین جامعهای میدانند که اگر تلاش کنند، آموزش ببینند و خلاقیت به خرج دهند امکان رسیدن به بالاترین نقطه را دارند. ناامیدی علمی و عملی در فضای شایستهسالار وجود ندارد. هر فرصتی در چنین جامعهای به صورت برابر بین همگان تقسیم میشود و آیندهی چنین کشوری بر مبنای امید وابسته به خود تعریف میشود، اما دریغ از جامعهای که در آن امید ربطی به دانش و توانایی فردی ندارد. در چنین وضعیت و موقعیتی شایستگان یا جامعه دیگری را برای زیستن برمیگزینند و یا در فضای یاس همواره خود را به درستی قربانی شرایط مسموم میخوانند.
در چنین جامعهای حتی امید هم معنای واقعی خود را از دست میدهد. امید از خود به امید به دیگران برای موفقیت خود تغییر بُردار میدهد. برایند برداری امید در چنین فضایی به سمت درّه مهیب بیمعنایی امید، عدم موفقیت و پیشرفت ناممکن است.
فتاحی
تاریخ : ۱۰ - مهر - ۱۳۹۸بی نهایت عالی وپربار